فارسی چهارم -

درس سیزدهم فارسی چهارم

Zahra 🥀

فارسی چهارم. درس سیزدهم فارسی چهارم

کسی معنی شعر امید را دارد ؟؟؟؟

جواب ها

جواب معرکه

یسنا صفایی

فارسی چهارم

شنیدستم که شهبازی کهنسال *** کبوتر بچه ای را کرد دنبال معنی: شنیدم که بازِ سالخورده ای کبوتر بچّه ای را دنبال کرد. زبیم جان به هر سو بود پران *** به هرسو تاخت ، تازان ازپی اش باز معنی: شنیدم که بازِ سالخورده ای کبوتر بچّه ای را دنبال کرد. به دشت وکوه و صحرا بودپرّان *** زچنگ باز شاید در برد جان معنی: به طرف دشت و کوه و صحرا پرواز می کردتا شاید از دست باز نجات یابد. زجان خود کشید او آن زمان دست *** درختی در نظر بگرفت و بنشست معنی: مرگ را در پیش چشم خود دید ونا امید شد درختی را در نظر گرفت و نشست. نگه کرد آن نگون اقبال بر زیر *** که صیادی کمان بر کف به زه تیر معنی: آن کبوتر بدبخت، وقتی پایین را نگاه کرد دید شکارچی تیری را بر کمان گذاشته و او را نشانه رفته است. به زیرپای صیّاد و به سر، باز *** نه بنشستن صالح است و نه پرواز معنی: زیرپایش صیاد و بالای سرش باز شکاری بود ونه نشستن و نه پرواز،هیچ کدام صالح نبود. به کلی رشته امید بگسست *** در آن دم دل به امید خدا بست معنی: کبوتر کاملاً نا امید شد و در آن لحظه به خدا امیدوار شد. چو امیدش به حق بود آن کبوتر *** نجات از مرگ دادش حی داور معنی: چون امید آن کبوتر به خدا بود خدا او را از مرگ نجات داد. بزد ماری به شست پای صیاد *** قضا بر باز خورد آن تیر و افتاد معنی: ماری انگشت شصت پای صیاد را نیش زد و تیر از دست او رها شده و به باز شکاری خورد و افتاد. به خاک افتاده هم صیاد و هم باز *** کبوتر شاد و خندان کرد پرواز معنی: کبوتر و صیّاد هر دو بر زمین افتادند و کبوتر خوش حال و خندان پرواز کرد.

جواب معرکه

کرومی ..

فارسی چهارم

معنی شعر ال میدم ارایه ادبی هم داره شنیدستم که شهبازی کهنسال / کبوتر بچه‌ای را کرد دنبال معنی: شنیدم که روزی یک پرنده شکاری بزرگ و پیری به دنبال یک کبوتر بچه بود تا او را شکار کند. ز بیم جان کبوتر کرد پرواز / به هر سو تاخت تازان از پی‌اش باز معنی: کبوتر از ترس و نجات جانش پرواز می کرد، و باز (پرنده شکاری) هم با سرعت به هر طرف که کبوتر پرواز می‌کرد، هجوم می برد. آرایه ادبی: بیم جان: کنایه از ترس مردن / تاخت و تازان: اشتقاق (هم‌ریشه) به دشت و کوه و صحرا بود پرّان / ز چنگ باز شاید در برد جان معنی: کبوتر پر زنان به سمت کوه و دشت پرواز می کرد، تا شاید بتواند از دست باز (پرنده شکاری) جان سالم به در ببرد (فرار کند). آرایه ادبی: جان در بردن: کنایه از نجات یافتن / تناسب بین دشت و کوه و صحرا و کنایه از هر طرف اجل را دید و شُست از زندگی دست / درختی در نظر بگرفت و بنشست معنی: در حالی که کبوتر مرگ را جلوی چشمش دید و از زنده ماندن نا امید شده بود، درختی را انتخاب کرد و روی آن نشست. آرایه ادبی: شخصیت بخشی به مرگ: تشخیص / از چیزی دست شستن: کنایه از ناامید شدن از چیزی / در نظر گرفتن: کنایه از انتخاب کردن نظر کرد آن نگون اقبال بر زیر / که صیادی کمان بر کف، به زِه تیر معنی: کبوتر بخت برگشت و بیچاره نگاهی به زیر درخت انداخت و دید صیادی (شکارچی) کمان به دست با تیری آماده در کمان برای شکار او آن جاست. به زیر پای، صیاد و به سر، باز / نه بنشستن صلاح است و نه پرواز معنی: کبوتر در زیر پاهایش صیاد (شکارچی) و بالای سرش باز (پرنده شکاری) را می دید، فهمید نه نشستن به نفعش هست و نه پرواز کردن. آرایه ادبی: تضاد بین زیر پای و به سر منظور پایین و بالا به کلی رشته‌ی امّید بگسست / در آن دم دل به امّید خدا بست معنی: در آن لحظه که کبوتر از همه چیز ناامید شده بود، فقط به خدا دل بست و به او توکل کرد و از خدا کمک خواست. آرایه ادبی: رشته‌ی امید: اضافه تشبیهی / دل به امید بستن: کنایه از امیدوار شدن چو امیدش به حق بود آن کبوتر / نجات از مرگ دادش حی داور معنی: چون کبوتر امیدش به خدا بود و به او توکل کرده بود، خداوند نیز که مانند یک داور و قاضی زنده و حاضر، شاهد تمام ماجرا بود، کبوتر را نجات داد. نکته دستوری: «ش» در دادش به کبوتر بر می‌گردد و به معنی «او را» است => او را نجات داد. بزد ماری به شست پای صیاد / قضا بر باز خورد آن تیر و افتاد معنی: پس ماری در آنجا پای صیاد (شکارچی) نیش زد و به به طور اتفاقی تیر صیاد که آماده بود، از دستش رها شد و به باز (پرنده شکاری) خورد و افتاد. به خاک افتاد هم صیاد و هم باز / کبوتر شاد و خندان کرد پرواز معنی: هم صیاد و هم باز شکاری به زمین افتادند و در این لحظه کبوتر شاد و خندان پرواز کرد. آرایه ادبی: به خاک افتادن: کنایه از نابود شدن

سوالات مشابه

child Month🌙⭐

درس سیزدهم فارسی چهارم

سلام لطفا نمونه سوال از درس دوازده و سیزده فارسی بفرستید اولین نفر معرکه

پوریا داداشی

درس سیزدهم فارسی چهارم

درس آزاد با توجه به درس ۱۲و ۱۴ موضوعاتی چون دوستی،مشورت،تفکر،برنامه ریزی و....باشد معرکه و تاج میدم هر کی بگه زوتر

:) ..

درس سیزدهم فارسی چهارم

معنی شعر لطف حق لطفا کامل باشه.

نو نونو

درس سیزدهم فارسی چهارم

زود جواب بدید تاج و معرکه

نو نونو

درس سیزدهم فارسی چهارم

جواب بدید معرکه تاج میدم

نو نونو

درس سیزدهم فارسی چهارم

زود جواب بدید معرکه تاج میدم

نو نونو

درس سیزدهم فارسی چهارم

پنج جمله بنویسید سه جز اصلی فعل و فاعل و مفعول را داشته باشد زود جواب بدید معرکه و تاج میدم

نو نونو

درس سیزدهم فارسی چهارم

قصه اتفاقی که در درس امید افتاده را به صورت خلاصه بنویسید زود جواب بدید لطفا از گوگل نباشد معرکه تاج میدم

نو نونو

درس سیزدهم فارسی چهارم

چه نتیجه ای از درس لطف حق گرفتید دریک بند بنویسد زود جواب بدید تاج و معرکه ... میدم